همانطور که آریا روسنته به سمت چوبه دار می رود، مردم از دیدن مرگ یک شرور واقعی خوشحال می شوند. داستان او داستانی است کهنه به ثروت. پس از ازدواج مادرش با یک کنت، آریا شروع به به رخ کشیدن ثروت جدید خود و سوء استفاده از موقعیت خود کرد. مردم فقط میتوانستند به خواهر قدیسمانند او، میل، که سالها مجبور بود چنین خواهر و برادری را تحمل کند، ترحم کنند. اما درست قبل از مرگ، آریا حقیقت را میآموزد - سقوط او همه بخشی از نقشه میل بود. وقتی آریا دوباره بیدار می شود، متوجه می شود که در گذشته است و در کنار او یک ساعت شنی مرموز قرار دارد. شرور سابق اکنون تنها یک هدف دارد: انتقام. از احترام کنت گرفته تا محبت نامزدش، همه چیزهایی که میل زمانی دوست داشت متعلق به آریا خواهد بود. آریا با استفاده از دانش خود از آینده و قدرت ساعت شنی برای برگرداندن زمان به عقب، هر کاری که لازم باشد انجام خواهد داد. حتی اگر این به معنای استفاده از دیگران یا لبخند ساختگی باشد تا انتقام او را از بین ببرد.