خلاصه
دوهون یو از زمانی که خانواده اش فروپاشیده در انگلیس زندگی می کند. یک روز، دوهون تقریباً بدون آمادگی مناسب به کره می آید. از من نپرسید چرا، اما فکر می کنم این شخصیت اوست. (به هر حال او کارها را بدون برنامه ریزی انجام می دهد). دوهون هنگام رسیدن به سئول (پایتخت کره) همراه با تمام پولش کیفش را گم می کند. او در عرض یک روز کاملاً پول کمتری می آورد. یک هفته بعد، او با یک آگهی روبرو می شود که در آن نوشته شده بود "در جستجوی یک دوست! پرداخت خوب...yada yada blah blah, only girl!". هنوز چمدانش که با چمدان خواهرش اشتباه گرفته شده بود، لباس دخترانه داشت. او که چاره دیگری ندارد درخواست می دهد.
