خلاصه
پس از مرگ یکی از دوستان نزدیک توموئه، یک اسکیت باز سابق، به یک گروه بدلکار معروف به نام کشتی سبز می پیوندد. و همچنین رئیس این گروه، کازوسا، معشوق او می شود. اما به زودی توموئه باید بفهمد که کشتی سبز یک سازمان جنایتکار شوم است و کازوسا عزیزش خونسرد است که بدون پلک زدن یک انسان را بکشد. این یک مبارزه سخت برای توموئه است، نه تنها علیه سازمان، بلکه برای فرار از کازوسا، که می خواهد معشوقش مرده یا زنده باشد! داستانی از نوع «رومئو و ژولیت».