خلاصه
با نزدیک شدن به پایان زمستان، دانش آموز آلمانی مدرسه شبانه روزی توماس ورنر یک روز صبح می میرد. او تنها نامه ای خطاب به هم دانش آموز خود جولی به جا می گذارد که روی آن نوشته شده بود "اینجا عشق من است. اینجا صدای قلب من است." جولی دانشمند در حالی که ایمانش با کلمات متزلزل شده است، در اعماق ناامیدی فرو می رود. هم اتاقی بدبین او اسکار، متوجه می شود که مراقب وضعیت روانی شکننده جولی است در حالی که احساسات خود را نسبت به جولی پنهان نگه می دارد. سپس دانش آموز جدید اریک وارد مدرسه می شود - و او شباهت عجیبی به توماس متوفی دارد...