خلاصه
اورارا یک سیندرلای امروزی است که به جای نامادری با یک خاله شرور زندگی می کند. دوستانش او را متقاعد می کنند که با آنها به شیبویا برود به این امید که با مدل محبوبی به نام یوکی آشنا شوند. دوستان او متوجه یک یوکی جعلی می شوند و اورارا توسط گروهی از طرفداران زیر گرفته می شود. او به بالا نگاه می کند تا پسر خوش تیپ دیگری را در مقابل خود ببیند. ناگهان موهایش را حالت می دهد و به او نگاه می کند. حیرت زده، عینک آفتابی او را می زند و متوجه می شود که یوکی واقعی است. بعداً با اقوامش دعوا می کند و چمدان هایش را می بندد. بدون جایی برای ماندن، اورارا جایی برای رفتن ندارد...و سپس دوباره یوکی را می بیند...آیا او پاسخگوی مشکلات اوست؟