خلاصه
یک روز، هیولاهایی به نام «مشکلات» ظاهر شدند و شروع به حمله بیرویه به مردم کردند. آنها گاهی به شکل انسان در می آمدند و گاهی به سادگی مانند هیولاهای وحشتناک به نظر می رسیدند. با این حال، در همان زمان، انسان های معروف به "ردپای" نیز شروع به ظهور کردند. آنها با وجود انسان بودن، قدرت های مافوق بشری داشتند. اگرچه آنها اغلب با مشکلات مبارزه می کنند، بسیاری از انسان ها آنها را فقط یک تهدید دیگر می دانند. کامیاما یو به عنوان یک ردیاب به دنیا آمد و با قدرت خود آنقدر والدینش را ترسانده بود که آنها او را فراری دادند. یو که تنها و بی تفاوت بزرگ شد، شروع به شکار Troubles کرد تا خودش را آموزش دهد. یک روز، او را از دست داد و تقریباً کشته شد، و سرانجام توسط یک دختر انسان، آکان، و پدرش به دام افتاد. یو به آنها نگفته بود که او یک ردیاب است، و اجازه داد آنها باور کنند که او یک انسان یتیم معمولی است. حالا برای اولین بار او این فرصت را دارد که با افرادی زندگی کند که به او اهمیت می دهند، افرادی که او را به عنوان یک انسان و نه یک هیولا می بینند. آیا او میتواند از خانواده جدیدش محافظت کند و آنها را از پیدا کردن او باز دارد؟