ویل سرفورت رویای این را دارد که با تبدیل شدن به یک Magia Vander، یکی از جادوگران قدرتمندی که بالای برج جادوگر می نشیند، به قول خود به یک دوست دوران کودکی خود عمل کند. با این حال، او حتی نمیتواند سادهترین طلسمها را انجام دهد، و او را مجبور به مبارزه با هیولاهای سیاه چال برای کسب اعتبار در آکادمی جادویی Regarden میکند. انگار این کافی نبود، او متوجه می شود که مهارت های شمشیر خود را در برابر یک استاد قلدر امتحان می کند!