این جهان توسط گرگ و میش اداره می شود. 150 سال پیش جنگ بین انسان ها و شیاطین درگرفت. وقتی پدیده مرموزی به نام «گرگ و میش» جهان را فرا گرفت، انسان ها متحمل تلفات زیادی شدند. در آن دنیا، یک پسر معمولی وجود دارد. یک روز، به ناعادلانه توسط اعضای حزب خود رها شده است، او توسط گرگ و میش مصرف می شود. دو سال میگذره در گرگ و میش غیرقابل سکونت، آن پسر مانند دیوانه برای زنده ماندن تلاش می کند. در نهایت، او با مهارت های قدرتمندی که در گرگ و میش به دست آورده بود، به شهر مانع باز می گردد. بعد چه چیزی در انتظار اوست؟ مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، او به جلو حرکت می کند، با این باور که آسمان آبی فراتر در انتظار اوست.