خلاصه
پدربزرگ فقید کازونا نویسنده بود و رمان منتشرنشده او که زندگی خصوصی او را به تصویر میکشد در میان مقالاتی که از او به جا مانده بود یافت شد. محبت خود را به معشوقش نوشته بود، در حالی که شوهری فداکار بود. کازونا احساس گیجی کرد و به دیدن معشوق پدربزرگش رفت. هیناکو آشیهارا در این مجموعه از داستان های عاشقانه طولانی خود، عشق شیرین و دردناک را به تصویر می کشد.