خلاصه
در آن گرگ و میش بین روز و شب، در حالی که باران زمین را می تابد و ابرهای طوفانی آسمان را پوشانده اند، دوستان دوران کودکی سوبارو کوراموتو و کوتا کاکیشیما در یک ماشین تراموا قدیمی پنهان می شوند. اگرچه کوتا اخیراً محبوب شده است، اما این دو هرگز در این روزهای طوفانی ملاقات نمی کنند و سوبارو برای یک ساعت و نیم به آرامی برای او می خواند. همه اینها به دلیل قول خاصی است که آنها مدتها پیش داده بودند.