دیل یک ماجراجوی خونسرد، متین و بسیار ماهر است که علیرغم جوانی، نامی برای خود دست و پا کرده است. یک روز در یک کار در اعماق جنگل، او با یک دختر شیطان کوچک روبرو می شود که تقریباً از بین رفته است. دیل که نمی تواند او را تنها بگذارد تا بمیرد، او را به خانه می برد و پدر خوانده اش می شود. شیطان یا نه، لاتینا فراتر از شایان ستایش است، و ماجراجو به زودی خود را سر به سر از پدر و مادر بودن می بیند. اما چرا او ابتدا در جنگل بود، و چرا او نشان یک جنایتکار را دارد؟