خلاصه
داستان درباره رانمارو، یک دانشجوی فوقالعاده منفی است. دو ماه از دوران حرفهای رانمارو در دانشگاه میگذرد، و اگر او یک چیز را یاد گرفته باشد، این است که در اطراف افراد دیگر واقعاً ناراحت است. اما هنگامی که او به حمله زامبیها برخورد میکند، کاملاً از منطقه امن خود خارج میشود! البته این فقط یک فیلمبرداری است، اما وقتی او از غش بدش بیدار می شود، با گروه هنر از پشت صحنه دور می شود! آیا این گروه از عجیب و غریب می تواند همان چیزی باشد که رانمارو در تمام عمرش به دنبال آن بوده است؟!