آرزوی روتا اوکامی، برده شرکتی، پس از اینکه کاملاً به معنای واقعی کلمه تا حد مرگ کار میکرد، این است که به عنوان حیوان خانگی محبوب یک خانواده ثروتمند دوباره متولد شود. وقتی یک الهه دلسوز واقعاً آرزوی او را برآورده میکند، روتا خود را متعهد به سبک زندگی تنبل، بیخیال و بیدردسر یک تولهسگ نازپرورده میکند - با صاحب زیبا و تمام غذاهای خوشمزهای که میتواند بخورد! اما همانطور که روتا رشد می کند ... و رشد می کند ... و رشد می کند ... او متوجه می شود که چیزی به طرز وحشتناکی اشتباه است. با بدن عظیم، دندانهای تیغبریز و چهرهی خشناش، به طرز دردناکی آشکار است که او نه به عنوان یک سگ، بلکه به عنوان یک گرگ غولپیکر تناسخ یافته است. و نه هر گرگ - پادشاه افسانه ای گرگ فنریر!