خلاصه
آکیها برای حضور در مدرسه به توکیو آمد، اما در روز اول، در قطاری شلوغ مورد آزار و اذیت قرار گرفت. او که از آن شگفت زده شده بود، خنگ شد اما یک مرد جوان برای کمک وارد عمل شد. در حین صحبت، ناگهان جوان را در آغوش گرفت تا از او تشکر کند...؟ یک داستان عاشقانه بین یک دانشجوی کالج که مورد علاقه حیوانات است و یک دانشجوی تازه کار که توسط یک روباه تسخیر شده است!