خلاصه
ونیز، قرن هفدهم. صفینیا با پدرش که یک صنعتگر مشهور و شاگردش آنجلو است زندگی ساده و شادی دارد. همه چیز تغییر می کند وقتی مردی به نام ریکاردو کارا به دنبال او می آید و می گوید که خانواده پولیزیانو ثروتمند او را به عنوان همراه بانویی می خواهند که "قانون اساسی ضعیف" دارد. با این حال بیشتر از آن چیزی که به نظر می رسد وجود دارد و پس از امتناع او، پدرش به طور مرموزی متهم به سرقت و قتل می شود. (از به روز رسانی باکا)