خلاصه
پس از اینکه یک اشک در واقعیت، کاگاری شویا را به یک اتاق سفید می کشاند، او یک رابط آینده نگرانه برای تناسخ در دنیایی متفاوت کشف می کند. پس از بررسی نژادها و مهارت های مختلف، او قفل یک نژاد جدید به نام Seivault را باز می کند، یک نوع خون آشام که هیچ یک از نقاط ضعف مشخصه اش را ندارد. شویا که قرار است زندگی خود را در دنیایی جدید آغاز کند، گیج می شود و متوجه می شود که او در تاریکی احاطه شده است. همانطور که مشخص است هنگام انتقال او مشکلی پیش آمده و به جای ظاهر شدن در جایی که قرار بود در یک غار زیرزمینی ظاهر شود. شویا با خطرات ناگفته روبرو می شود، قبل از اینکه راه خود را از دنیای زیرزمینی پیدا کند، برای جان خود می دود. پس از فرار، شیشو خود را ملاقات می کند و شروع به یادگیری جنگیدن با نیزه می کند.