خلاصه
آنها یک جفت بعید ساختند... پرودنس و دن دوازده ساله بچه های تازه متولد شده بودند و خطرات در آسیاب شمالی آنها را به فرار واداشته بود. او همچنین پس از برخورد نزدیک با یک کشاورز شهوتران، مترسکی برای لباس پسرانه درآورد! زمانی که سباستین، مربی لرد ونت ورث به بولینگ در گوشه و کنار آمد، بدشانسی محض بود. سباستین آنها را در سفر خود به جنوب کنت با خود همراه کرد، اما پرو از دو چیز مطمئن بود - او نباید متوجه شود که او یک دختر است و او به جستجوی خانواده اش ادامه می دهد - مهم نیست که چقدر احساسات او برای سباستین شعله ور شد.