خلاصه
در کودکی به ایچینوز هر چه می خواست داده می شد. اکنون آرزوی او این است که شرکت پدرش را تصاحب کند، اما پدر ایچینوز معتقد است که او برای مدیریت شرکت بیش از حد خودخواه است. وقتی سوباسا آخرین پودینگ را در کافه تریا میخورد و به ایچینوز اجازه نمیدهد آن را بخورد، مهم نیست چقدر پول به او پیشنهاد میکند، ایچینوسه از سوباسا میخواهد تا به او کمک کند تا کمتر فردی خودخواه شود.