داستان در دنیایی اتفاق میافتد که خدایان آسمانها را کنترل میکنند، غولها زمین و نیبلونگ (نژاد عجیب و غریب) در زیر زمین. شخصیت اصلی (سیگورد) که میخواهد بفهمد ترس چیست، در نبردی بین انسانها و غولها (تقریباً منقرض شده) وارد میشود. همه چیز خوب به نظر نمی رسید تا اینکه او شمشیری شکسته را بیرون آورد که حتی غول ها را هم می ترساند. در همان زمان، الهه ای همراه با بارش شهابی فرود می آید. شمشیر شکسته ای که فقط «احمق بی ترس» آن را درست می کند، چه اهمیتی دارد؟ ماموریت الهه روی زمین چیست؟ این داستان الهام گرفته از اساطیر نورس را بخوانید تا متوجه شوید...