خلاصه
باشگاه نجومی که کائورو هوشینو در دبیرستان به آن ملحق شد، توسط کلاس برتر او آکیهیرو سودو رهبری می شد. به عنوان تنها دو عضو باشگاه، آنها به ناچار رابطه خاصی را ایجاد کردند. هوشینو خود را متقاعد کرد که احساس او نسبت به سودو صرفا تحسین است و پس از فارغ التحصیلی دانشجوی ارشد، آنها دیگر هرگز یکدیگر را نخواهند دید. با این حال، یازده سال بعد، زمانی که سودو به مدرسه ابتدایی جایی که هوشینو در آن تدریس میکند، میرود، آن دو دوباره به هم میرسند و ناگهان سقوط میکند. پس از بردن سودو به بیمارستان، هوشینو متوجه میشود که دوست قبلیاش، پدر کودکی نابالغ در کلاس خانهاش، شوتا است، که عاشق معلمش است. بین این دو بزرگسال، یک سوال سوزان وجود دارد: آیا بهتر است گذشته خود را فراموش کنیم و فقط بر زمان حال تمرکز کنیم؟ جرات نمی کنند به چیز دیگری در آینده خود امیدوار باشند؟