خلاصه
یک روز در حین کلاس، سوزوکا شیگرو، دبیرستانی، پیامکی از همکلاسی خود، کازاما آکیو، دریافت کرد. در این پیامک نوشته شده بود: «چیز جالبی برای نشان دادن شما دارم». شیگرو بدون اینکه بداند چه چیزی می خواهد به او نشان دهد، از اقامتگاه کازاما بازدید می کند. اقامتگاه کازاما بسیار بزرگ است و به نظر می رسد که تاریخچه زیادی در پس آن باشد. آکیو شیگرو را به دستهای متشکل از سه «توری» (دروازههای شینتو ژاپن) در حیاط پشتی بزرگ عمارتش میبرد. در غروب آفتاب ... وقتی سایه های سه دروازه با هم ادغام می شوند، یک فانوس نور درخشان در سطح مقطع شکل می گیرد. آکیو از روی کنجکاوی در پشت این پدیده مرموز، شیگرو و خودش را از طریق فانوس نور هل می دهد. چیز بعدی که آنها می دانند، آنها در نهایت در دوره ادو جنگ ژاپن، بین نبرد بین قبیله ایگا و کازاما نینجا...!