خلاصه
گریگوری یفیموویچ راسپوتین یک پیامبر، شفا دهنده ایمان و مردی بود که به عنوان فردی مجرد که ملت روسیه را نابود کرد، نامگذاری شد. تقریباً یک قرن بعد، مامورو یوکی، دیپلمات ژاپنی، پس از دستگیری به ظن نقض اعتماد، "راسپوتین وزارت امور خارجه" نام گرفت. تحت این اتهامات نادرست، یوکی نبرد سختی را برای اثبات بی گناهی خود در یک سیستم حقوقی که به دلیل احکام غیرقابل بخشش بدنام است، آغاز می کند. دادستانی به دنبال اعتراف دروغین از او است، همکاران و افراد مورد اعتمادش به او خیانت کردهاند و او بهطور دردناکی توسط کشوری که صادقانه به او خدمت میکرد، غیر انسانی شده است. یوکی با دنیا علیه او با حفظ اخلاق خودش دست و پنجه نرم می کند و در عین حال سعی می کند حقیقت ناراحت کننده را کشف کند.