وین در حالی که مطلقاً هیچ استعدادی برای جادو نداشت، بدن خود را هر روز برای رسیدن به رویای خود تمرین می داد و به شوالیه ای تبدیل می شد که از کشورش محافظت می کند. او که تنها با توانایی های جسمی غیرعادی خود کمبود جادو را جبران کرد، چند سال پیش وارد مدرسه شد تا شوالیه شود. تا اینکه یک روز دختر کوچک 2 سال کوچکتر از او که هر روز تمرینات سخت او را دنبال می کرد، پس از چندین سال ناگهان به سراغش آمد. و هنگامی که آن زن جوان، که با شکست دادن خود شاه شیطان، ناجی جهان شد، وین را "استاد" نامید، داستان شاگرد شوالیه "استاد شجاع" آغاز می شود.