خلاصه
اولیویا، طراح داخلی، توسط دوستش ریا به چارلز معرفی شد. چارلز میلیاردری است که به اولیویا پیشنهاد قرض دادن به او می دهد تا بتواند رویای خود را برآورده کند: افتتاح آژانس طراحی خود. مغازه باز شده و بسیار موفق است. یک روز چارلز به طور ناگهانی می میرد. داماد او، ادوارد، متقاعد شده است که اولیویا معشوقه او بوده است. معشوق چارلز در واقع ریا بود، اما روزنامه ها اطلاعات نادرست را منتشر کردند. حالا همه متقاعد شده اند که اولیویا بوده است. حالا اولیویا باید ریا را پیدا کند که برای فرار از دست رسانه ها ناپدید شده است تا ادوارد حقیقت را بداند!