خلاصه
فکر میکردم این عشق هرگز اتفاق نمیافتد، اما حالا یک پیرمرد ناگهان مرا اغوا میکند؟ هاک وکیل زیرک در محافل حقوقی به عنوان شیطان شناخته می شود. برای خبرنگار جوان سیری، او کسی است که باید او را زیر نظر داشت. سال ها پیش، او برای مردی که شریک تجاری پدرش بود، سنجاق کرد. هاوک همیشه با او مانند یک کودک رفتار می کرد ... اما سیری اکنون یک زن بالغ است! هنگامی که به او یک تحقیق انحصاری در مورد پرونده ای که هاوک روی آن کار می کند پیشنهاد می شود، او به شهر پاناما، فلوریدا می رود. در آنجا، او و مردی که او هنوز میخواهد متوجه میشوند که با هم در یک سوئیت هتل اقامت دارند! نگاه هاک نسبت به قبل احساس متفاوتی دارد... آیا این چیزی است که اغوا شدن دارد؟