ساکورا پس از طرد شدن توسط مردی که مدت ها به او علاقه داشت، فکر کرد که اوضاع نمی تواند خیلی بدتر شود... تا اینکه متوجه شد که او را دیده اند! خجالت زده، شکست خورده و خسته، تنها چیزی که او را نگه می داشت این بود که در شرف ملاقات با برادر ناتنی کوچکش بود... تا اینکه معلوم شد "برادر کوچک ناز" او فقط یک پسر قد بلند و خوش تیپ در او نبود. کلاس، اما او کسی بود که رد شدن او را دیده بود! حالا ساکورا باید وانمود کند که همه چیز باحال است، اما با یک "برادر کوچک" بیش از حد محافظ که بهترین ها را در ساکورا می بیند، و یک دوست دور افتاده که شروع به علاقه مندی می کند، زندگی دبیرستانی ساکورا چیزی جز آسان خواهد بود!