درباره Stella Bagwell
استلا تقریباً به طور تصادفی حرفه نویسندگی خود را آغاز کرد. اگرچه او همیشه عاشق خواندن رمانهای عاشقانه بود، هرگز فکر نمیکرد خودش بنویسد. او آرایشگر بود و در مغازه زیبایی خواهرش کار می کرد. از قضا، استلا به اسپری مو حساسیت شدیدی پیدا کرد و مجبور به استعفا شد.
با گذشت زمان، او می خواست کاری خلاقانه انجام دهد. او به یاد آورد که یک معلم انگلیسی دبیرستان به او گفته بود اگر بخواهد می تواند نویسنده شود. مسلح به این مفهوم و یک ماشین تحریر دستی قدیمی، او سر کار رفت و سعی کرد داستانی شبیه به داستان هایی که دوست داشت بخواند بسازد.
نتیجه: اولین کتاب او که توسط Mills & Boon خریداری شد و تحت عنوان Harlequin منتشر شد. پس از آن استلا یک نویسنده تمام وقت شد و امروز نزدیک به چهل رمان منتشر شده است.
هنگامی که او هفده ساله بود، استلا با معشوق دبیرستانی خود: هارل ازدواج کرد. امسال آنها بیست و نهمین سالگرد ازدواج خود را جشن می گیرند. یکی از بزرگترین شادی های او دیدن جیسون، تنها پسرش، فارغ التحصیل از کالج با مدرک ریاضی و تربیت بدنی بود. او اکنون در پورت لاواکا، تگزاس زندگی می کند، جایی که در دبیرستان جبر و هندسه تدریس می کند و مربی فوتبال و وزنه برداری است.
این زوج همیشه در جنوب شرقی اوکلاهاما زندگی می کردند. اخیراً آنها بخشی از یک مزرعه بیست و دویست هکتاری را خریداری کردند. آنها اکنون خانه خود را در آنجا می سازند. نزدیکترین شهر سه هزار نفری پانزده مایل دورتر است. استلا میگوید که عاشق انزوا، زندگی در میان جنگلها، اسبها و حیات وحش است. تنها چیزی که او دوست ندارد این است که یک سفر رفت و برگشت 30 مایلی به اداره پست یا فروشگاه مواد غذایی انجام دهد. بدتر از آن، سفر هشتاد و پنج مایلی برای تهیه لوازم اداری است!
در کنار نوشتن، سفر یکی از کارهای مورد علاقه اوست. با این حال، از آنجایی که جنوب غربی برای او عزیز است، او بیشتر کتابهایش را در آنجا در سرزمینی خشن و ناهموار میگذارد. او احساس می کند قبل از نوشتن در مورد یک مکان ضروری است. این فلسفه به او دلیل بیشتری برای برنامه ریزی سفر می دهد!
استلا در اوقات فراغت خود از تمرین ویولن و گیتار لذت می برد که هر دو را می تواند با گوش بنوازد. او ادعا می کند که قبل از اینکه خود را نوازنده بخواند، به سال ها تمرین نیاز دارد. استلا همچنین از باغبانی و بیرون بودن لذت می برد. قبل از رفتن به مزرعه، او یک استخر در حیاط پشتی خود داشت و بیشتر شب های تابستان خود را در آب می گذراند. شوهرش قول داده است که در استخر دیگری بگذارد، اما در حال حاضر او باید به نهری که از میان اموال آنها می گذرد بسنده کند.
خانواده همیشه با استلا حرف اول را می زنند و او از گذراندن وقت با پسرش زمانی که او از اوکلاهاما بازدید می کند لذت می برد. گاهی اوقات، او و شوهرش برای دیدن او به ساحل تگزاس می روند. با این حال، مادر، ناپدری و خواهران و برادران او همگی در نزدیکی زندگی می کنند و دور هم جمع می شوند.
برنامه استلا برای آینده این است که تا زمانی که مخاطبی برای لذت بردن از کار او وجود دارد، به نوشتن رمان های عاشقانه ادامه دهد.