گروه شاهین در سالی که گاتز آنها را در سفر خود برای ساختن سرنوشت خود ترک کرد، کاهش یافته است. گاتز که از سرنوشت آنها آگاه نیست، پس از اینکه شایعه ای در مورد آنها از سر راهش می گذرد، به هاکس - که اکنون توسط متحد سابقش کاسکا هدایت می شود - باز می گردد. گروه شاهین که زمانی ناجیان پادشاهی میدلند بودند، اکنون تحت تعقیب قرار میگیرند، زیرا در حالی که برای آزادی رهبر خود، گریفیث، پس از زندانی شدن او به دلیل خیانت، نقشه میکشند، برای جان خود مبارزه میکنند. اما مردی که نجات می دهند از گریفیثی که به یاد دارند فاصله دارد.
گریفیث پوسته ای از شخصیت کاریزماتیک سابق خود پس از یک سال شکنجه هولناک و مداوم است. او که دیگر قادر به راه رفتن، صحبت کردن، یا حتی نگه داشتن شمشیر نیست، چیزی جز زیورآلات کوچک و عجیب، بهلیت زرشکی، ندارد که او را رها نمی کند. تمام گروه هاوک می خواهند یک بار دیگر به عظمت برسند، اما چقدر حاضرند برای بازگشت به شکوه گذشته خود فداکاری کنند؟ به نظر می رسد ممکن نیست، اما زمانی که قلب گریفیث تاریک می شود و خورشید گرفتگی آسمان را سیاه می کند، Behelit انتخابی را ارائه می دهد که گروه شاهین را با سرنوشتی غرق در خون رها می کند که آنها را برای بقیه روزهایشان آزار می دهد.