برای به دست آوردن شعله جادویی، شیائو یان و معلمش به صحرای پر از مار رفتند که باعث عصبانیت استاد قبیله مار، یو می می شد. هنگامی که شیائو یان در آستانه مرگ بود، توسط استاد مبارزه، که صورتش توسط یک ماسک پنهان شده بود، نجات یافت. همانطور که معلوم شد، او همچنین به دنبال شعله جادویی بود. قبیله مار حاضر نشد شعله جادویی را به استاد مبارزه بسپارد، اما زمانی که او به ملکه قبیله حمله کرد، معلوم شد که این فقط یک پوسته است و ملکه واقعی برای جذب شعله جادویی آماده می شود. تبدیل شدن به خدای مبارزه قبیله مارها به کسانی که جرات می کردند دست خود را بر روی ملکه خود بلند کنند حمله کردند، در حالی که شیائو یان توانست ردی از شعله جادویی را در بحبوحه نبرد پیدا کند و ملکه را شکار کند...