آندو سوآکو، یک دختر دبیرستانی و یک «مگاکلوتز» همانطور که خودش فکر میکند، دوباره به مدرسه دیر میآید، نه روز متوالی! او با عجله از خانه اش بیرون می آید و برای جبران زمان از دست رفته بیرون می دود که ناگهان متوجه می شود سینه هایش خیلی بیشتر از حد معمول می لرزند و احساس می کند که نسیم ملایمی زیر دامنش می وزد...