پس از حوادث Satsujin Kousatsu (ذن)، شیکی ریوگی به مدت دو سال به دلیل یک حادثه رانندگی در کما به سر می برد. وقتی بالاخره از خواب بیدار می شود، هیچ خاطره ای از گذشته خود ندارد و دچار تنهایی عمیقی می شود. حتی عجیبتر، او متوجه خطوط تیرهای میشود که اشیاء اطرافش را در بر میگیرد، و اگر آنها را لمس کند میتواند شی را از هم جدا کند - چیزی که او را کاملاً وحشت زده میکند. دوست او، میکیا کوکوتو، از توکو آئوزاکی، یک جادوگر کمک میگیرد که میتواند به شیکی کمک کند تا بفهمد چشمهایش - «چشمهای عرفانی ادراک مرگ» - واقعاً قادر به چه چیزی هستند و چگونه از آنها به درستی استفاده کند.