زمانی در آیندهای دور، کورومی، ساکی و کارینکا با دختر دیگری به نام اکسلیا یک آپارتمان مشترک دارند. یک روز بعد از مدرسه، کورومی به همه می گوید که عاشق مردی به نام میچیهیتو کاگورا است که با او آشنا شده است، اما نمی داند چه زمانی دوباره او را خواهد دید.