به نظر می رسد پیروی از توصیه خدای بی چهره هیتوگامی برای Rudeus Greyrat معجزه کرده است. پس از ثبت نام در دانشگاه سحر و جادو همانطور که به او گفته شد، رودئوس دوباره با دوست دوران کودکی خود سیلفیت، که تلاش شجاعانه ای برای بهبود وضعیت او انجام داد، متحد می شود. این دو روز به روز به هم نزدیک تر می شوند و تصمیم می گیرند یک جشن عروسی برگزار کنند و از دوستانی که در طول سال ها پیدا کرده اند دعوت می کنند تا رابطه خود را اعلام و رسمی کنند.
با وجود همه نعمت های اخیر او، مشکلات رودئوس هنوز به پایان نرسیده است. تحقیقاتی که او به شیزوکا ناناهوشی در انجام آن کمک میکند با تنگنا مواجه میشود و او را به رکودی عمیق میفرستد که مانند زندگی قبلیاش تجربه کرده بود. علاوه بر این، نامه ای از پدرش، پل، پیچیدگی هایی را در روابط رودئوس ایجاد می کند، و سیلفیت هنوز تقریباً از پیشینه واقعی او چیزی نمی داند. در مواجهه با این مسائل، رودئوس باید درسهایی را که در این دنیای جدید آموخته است، به کار گیرد تا در چالشهایی که با زندگی کامل پیش میآیند، عبور کند.