یک روز پاپ با هانا بیرون رفت و یک گل رز زیبا در باغ ملکه پیدا کرد. کنجکاو گل رز را برداشت و به خانه آورد. ناخواسته، آن گل رز می تواند باعث شود همه آرزوها، چه خوب و چه بد، به حقیقت بپیوندند. آرزوهای خوب گل رز را سفید و شکوفا می کند، در حالی که آرزوهای بد گل رز را سیاه و پژمرده می کند. پس از مشاجره شدید با خواهرش دورمی، پاپ آرزو می کند که دورمی تمام جادوی خود را از دست بدهد و تبدیل به یک موش شود. وقتی دورمی و دیگران سعی می کنند همه چیز را به حالت عادی برگردانند، هیلاریتی به وجود می آید.