چهار نفر از تیم جاسوسی دین ریپابلیک لامپ لایت ماموریتی را برای دستگیری جاسوس دشمن آغاز می کنند. اگرچه آنها به دلیل شخصیت های متضادشان برای همکاری با یکدیگر تلاش می کنند، تئا، مونیکا، ارنا و آنت هدف خود را تکمیل می کنند. در حالی که از استراحتی کوتاه لذت می برند، چهار دختر با زنی به نام ماتیلدا روبرو می شوند که ادعا می کند مادر آنت است. همانطور که ماتیلدا را می شناسند، تیم به درگیری فزاینده ای کشیده می شود که کار تیمی و وفاداری آنها را آزمایش می کند.
در همین حال، اعضای باقی مانده لامپ لایت متوجه می شوند که تیم اعزامی هنوز گزارشی را ارائه نکرده است. کلاوس و لیلی که نگران متحدان خود بودند، برای یافتن هم تیمی های گمشده خود، یک سفر اضطراری را آغاز کردند. از آنجایی که این دو اطلاعات نگرانکنندهای در مورد افزایش تنشها در منطقهای که دوستانشان آخرین بار بودند را کشف میکنند، باید سریعاً برای جمعآوری مجدد تیم قبل از رسیدن ماموریت به نقطهی بیبازگشت اقدام کنند.