اوریکو "اوکو" سکی پس از اینکه با اکراه به جشنواره ای در زادگاه روستایی پدر و مادرش کشیده می شود، باید با واقعیت تلخ ناگهانی خود روبرو شود: مرگ هر دو والدینش در یک تصادف رانندگی بلافاصله پس از رسیدن آنها. حالا اوکو باید در مسافرخانه سنتی چشمه های آب گرم مادربزرگش زندگی کند، جایی که او در کمال تعجب می بیند که توسط روح یک کودک پابرهنه اشغال شده است. او اوکو را تشویق میکند تا راه مادربزرگش را دنبال کند و برای به ارث بردن مسافرخانه آماده شود.
در ابتدا، اوکو تلاش می کند تا با مسئولیت های مسافرخانه و اسکان میهمانان همراه شود. با این حال، والدینش به او گفتند که یک مسافرخانه پذیرای همه است و او تلاش می کند یاد آنها را گرامی بدارد. پس از کشف چند روح دیگر در اطراف دهکده، اوکو متوجه می شود که حتی اگر پدر و مادرش رفته اند، او مجبور نیست تنها باشد.