درباره Claris
پرنسس مارلو، کلاریس، که شباهت زیادی به شرلوک دارد، نمیخواهد با یک شاهزاده ازدواج کند تا از کشور خود حمایت کند. او که میخواهد یک دختر معمولی باشد فرار میکند و شرلوک را پیدا میکند و پیشنهاد میکند تا یک روز با او معامله کند. در حالی که کلاریس با بقیه میلکی هولمز معاشرت میکند، شرلوک روز را با شاهزاده آیندهاش، پرو، که یک مازوخیست با فتیش خدمتکار دختر گربهای است میگذراند. همانطور که کلاریس به ماندن در این زندگی جدید فکر می کند، هویت او توسط هنریت کشف می شود، که به او می گوید از فرار از مشکلات خود دست بردارد. با کمک گرفتن از میلکی هولمز، کلاریس قبل از اینکه شرلوک با پرو ازدواج کند به کلیسا می رسد و نشان می دهد که با دستان خود به رویاهای خود خواهد رسید. پرو فاش میکند که تلاش میکرده او را وادار کند که ازدواج را به تعویق بیندازد، زیرا عاشق مادربزرگش بوده که با او ازدواج کرده است.