درباره Ginga Hagane
Gingka قهرمان جدید Beyblade Metal Fusion است. به نظر می رسد که او معمولاً آرام است (اغلب در خواب دیده می شود و معمولاً هر کاری را که دوست دارد انجام می دهد) مگر اینکه برای دوستانش یا بی بلیدش اتفاقی بیفتد یا مجبور شود در جنگ بی بجنگد. او مطمئناً برای نجات تیغهاش هر کاری میکرد اگر قرار بود به نوعی آسیب ببیند: او حتی از ساختمانی به پایین پرید تا Storm Pegasus 105RF خود را بگیرد تا از برخورد آن به زمین جلوگیری کند.
اما آنچه مسلم است این است که این پسر ژاپنی از مبارزه با 100 بی بلید نمی ترسد! اما او به قدرت دوستش (پگاسوس) اعتقاد دارد، بنابراین پیروز است. در طول نبرد خود با ریوگا، گینکا به پدرش ریو فکر می کند، به خصوص روزی که او در نتیجه نبرد او با مالک ال دراگو در روستای کوما درگذشت. قدرت پدرش در آن زمان او را تشویق کرد تا ترسناک ترین حریف خود را شکست دهد. نیازی به گفتن نیست که ریو به طرق مختلفی بر پسرش تأثیر گذاشت، به عنوان مثال، از نظر ظاهری و شخصیتی. گینکا وقتی پدرش درگذشت بسیار غمگین بود. از آن روز، او نفرت شدیدی نسبت به ریوگا در قلب خود دارد. در انیمه، کاریزمای گینکا بسیار آشکار است: او به شدت خوشحال می شود هر زمان که کسی به او پیشنهاد می کند که با او بجنگد، حتی اگر آنها دشمن باشند.
پس از نبردهای بسیار زیاد و زمان کمی برای استراحت، بدن گینکا ممکن است در معرض یک "شکستگی" قرار گیرد. با این حال، او آماده است تا به محض هوشیاری کامل به بازی بازگردد. اگرچه او اغلب اوقات یک بیبلدر شجاع است، اما هنوز هم از تزریق و سوزن می ترسد. وقتی مریض بود و روی تخت B-Pit دراز کشیده بود، زیر روپوش ها فرو می رفت و در حالی که می لرزید مدام می گفت به چیزی نیاز ندارد. اولین باری که پس از حادثه بین او و پدرش با ریوگا روبرو می شود، به سرعت تبدیل به یک مثانه دیوانه می شود که همه اصول خود را فراموش کرده است: به جای اینکه برای سرگرمی بی بیبلی کند، نفرتی عمیق و دیوانه نسبت به ریوگا دارد و به راحتی شلاق می زد. به هر کسی که جرأت داشت سر راه او بیاید تا انتقام پدرش را بگیرد. او تنها یک ایده در ذهن داشت: وادار کنید صاحب لایتنینگ ال دراگو هزینهای گزاف بپردازد. گینکا در تمام دوران کودکی خود یک دوست صمیمی داشت: هیوما. هر دو در یک روستا بزرگ شدهاند و تمام وقت خود را صرف بیبلایی میکردند.
در پایان فصل اول، گینکا پس از بازی با ریوگا، طوفان پگاسوس خود را از دست داده بود. در طول نبرد، او صادقانه می خواست به ریوگا، دشمن ابدی خود کمک کند، زیرا می دانست که ال دراگو فقط او را تسخیر کرده است و اصلاً کنترلش را در دست ندارد. از آنجایی که به هر حال بیبلید او خیلی آسیب دیده بود، در آسمان ناپدید شد. گینکا باید برود یکی دیگر به نام کهکشان پگاسوس را پیدا کند که در یک بلوک سنگی در داخل یک غار پنهان گیر کرده بود. او در ابتدا برای کنترل قدرت طاقتفرسا مشکل زیادی داشت و این باعث عصبانیت او شد: او هیجان جنگهای بیبی را احساس نمیکرد، او فقط در آنها بدون عمل واقعی پیروز شد. در نهایت، او پس از ایجاد پیوند جدیدی با گلکسی پگاسوس، توانست بر آن مسلط شود.