درباره Kai
کای پسری باهوش و خوش اخلاق است که با خانواده اش در یک روستای کوچک آلمان زندگی می کند. پس از اینکه تکه ای از آینه جادویی ملکه برفی وارد چشمش می شود، او بی احساس و پست می شود و عیوب همه چیز را به جز دانه های برف می بیند. ملکه برفی او را میبوسد تا زندگی گذشتهاش را فراموش کند. روستای او تصور می کند که او غرق شده است، اما دوستش گردا برای یافتن دوباره کای به راه می افتد.