Renka Ma

Renka Ma

اسم های دیگر

مشخصات شخصیت Renka Ma 馬 連華

اسم انگلیسی

Renka Ma

اسم ژاپنی

馬 連華

درباره Renka Ma

اولین حضور: نبرد 66 سن: 17 نوع: Sei نوع: کاتسوجین کن هنرهای رزمی: کنپو چینی ما رنکا دختر 17 ساله کنسی است. او در جست‌وجوی پدرش به ژاپن آمد و قصد داشت پدرش را به چین بازگرداند. رنکا یک دختر جوان با قد متوسط ​​است. او چشم‌های آبی روشن و موهای سرمه‌ای تا بالای پشت دارد که دائماً با بافتن پیچیده انجام می‌شود. دو تار مجزا در هر طرف سرش و یکی در پشت (شبیه گوش گربه و دم) دارد و چتری هایی به طول چانه روی چشمانش آویزان است و سوزش های کناری روی فک او حلقه زده است. مانند Miu، او دارای یک قاب به طور قابل توجهی خمیده و سینه بزرگ (تقریباً به اندازه Miu) است. رنکا تمایل دارد لباس‌های چینی نسبتاً آشکار بپوشد، حتی گاهی اوقات نسبتاً کوتاه به نظر می‌رسند، که توجه را به سینه‌ها و پاهای او جلب می‌کند و حتی نسبتاً ضعیف هستند، که نشان می‌دهد او تواضع زیادی ندارد. او همچنین یک زنگ پشت هر گوش می بندد. در ابتدا او با کنیچی با تحقیر رفتار می کند، اما به زودی علاقه شدیدی به کنیچی پیدا کرد و این را آشکارا نشان داد. این "دوست داشتن قوی" بعداً تبدیل به "عشق قوی" شد، اگرچه او آن را انکار می کند. او دائماً با میو برای جلب توجه او رقابت می کند. این موضوع میو را به شدت آزار می‌دهد، احتمالاً حتی باعث می‌شود که او احساس حسادت کند، که با رفتار گربه‌مانند رنکا که میو برایش ملایم است، کاهش پیدا کرد. کیسارا به دلیل زنگ های گربه نیز برای او نقطه نرمی دارد. او پس از بازدید از دوجو، سبک هنرهای رزمی کنیچی را به رسمیت شناخت و بعداً به او در مورد توسعه سبک مبارزه خود توصیه کرد. او نسبتاً بچه‌بازی می‌شود و نسبت به غریبه‌ها بسیار خصمانه است، مثلاً به کسی که با او آشنا نیست یا دشمنش می‌داند حمله می‌کند و حتی به کنیچی به دلیل آشنایی نداشتن با او و در اصل ضعیف بودن او حمله می‌کند. او به خانواده اش ارادت زیادی دارد، مثلاً می خواهد عموی خودش را بکشد، زیرا او مایه شرمساری خانواده ماست. او بسیار زورمند است، تا آنجا که از هر وسیله ای برای مجبور کردن پدرش به خانه با او استفاده می کند. او عادت دارد چیزهای متحرک را تعقیب کند، مانند زمانی که کنیچی او را به خاطر حضور در مقابلش غافلگیر کرد. او هنوز نسبت به دوستان و خانواده‌اش صمیمی و دلسوز است، اما اگر بخواهد نسبت به آن‌ها قهر می‌کند (اگرچه زمانی که کنیچی از او می‌خواهد آرام می‌شود و وقتی او از او می‌خواهد بسیار زیاد رفتار می‌کند). او تمایل دارد در اطراف کنیچی معاشقه کند و سعی می کند او را بر میو جلب کند و هر دو به دلیل احساساتشان نسبت به کنیچی رقیب در نظر گرفته می شوند. او با پدرش از طبیعت منحرف او آزرده می شود و معمولاً او را به جای خود می نشاند و مسئولیت هایش را در خانه به او یادآوری می کند. با وجود این، او پدرش را بسیار دوست دارد.