خلاصه
ساتو آتسوشی آنقدر مورد غفلت خانواده اش قرار نمی گیرد که به طور کامل نادیده گرفته می شود. آتسوشی که به حال خود رها می شود، در یادگیری گفتار انسان شکست می خورد و در عوض «زبان گربه» و «زبان سگ» را از حیوانات خانگی خانواده یاد می گیرد. هنگامی که او در نهایت با کودکان دیگر معاشرت میکند، گفتارش کند میشود و موهبتهای اجتماعیاش چیزی را باقی میگذارد. اما در اولین روز تحصیل در مهدکودک، او با یک بلوند عبوس با همین نام آشنا می شود که به نظر می رسد برای اولین دوستش انتخابی مطمئن باشد. پس از ایجاد علاقه نسبتاً قابل توجهی با ساتو ماناتو، او متوجه می شود که اولین دوستش در آنجا به شدت بیمار است و یک دوقلو دارد. شوتو. سالها بعد، دو دوست دیگر مدرسه را شروع میکنند و متوجه میشوند که دو ساتوس نیز در کلاس آنها وجود دارد. دو ساتوسی که در نگاه اول به راحتی با دوقلو اشتباه می شوند، اما وجود دارد.