یوری شیبویا یک دانش آموز متوسطه دبیرستانی است که علاقه اش در زندگی بیسبال است. این تا زمانی است که او در قلدری یکی از همکلاسی هایش، کن موراتا، مداخله می کند و سرش را در توالت غوطه ور می کند. در کمال تعجب او را به توالت مکیده می کنند و در نهایت به دنیای دیگری می رود. وقتی به خشکی میرسد، عدهای را میبیند که لباسهای قرون وسطایی پوشیدهاند و به زبان محلی عجیب و غریب صحبت میکنند. او فرض می کند که این یک پارک موضوعی به نوعی است. اما مردم از دیدن او می ترسند و شروع به سنگباران می کنند. او در آنجا با آدالبرت فون گرانتز ملاقات می کند که از نوعی جادو استفاده می کند تا یوری زبان محلی را بفهمد. کنراد ولر و گونتر فون کریست سپس یوری را نجات میدهند و او را به قلعه بلاد پلج، محل اقامت مائو میبرند، جایی که او به زودی متوجه میشود که مائو جدید است یا شاه شیطان که بر «شین ماکوکو» (پادشاهی واقعی شیطانی) حکومت میکند. او همچنین با ولفرام ملاقات می کند که به طور تصادفی در اثر یک اتفاق نامزد می کند. یوری در طول سریال دائماً با نتایج کوچکترین انتخاب هایی که می کند مواجه می شود. یوری با قدرت عجیبی که در درونش زندگی می کند، در دنیای شین ماکوکو، عدالت خواه می شود.