تایسوکه کانو دانش آموز متوسط 16 ساله شماست. او دو دوست صمیمی به نام های هیروس و مگومی دارد. هیروس با قلدرها مشکل دارد، اما تایسوکه همیشه برای دفاع از او وجود دارد، حتی اگر به جای هیروس کتک بخورد. یک روز در طول کلاس، تایسوکه مورد اصابت چیزی غیردنیایی قرار می گیرد و برای آن کسری از ثانیه، دیدی از جهان را می بیند. در حالی که از مدرسه به خانه می رود، دختری را می بیند که جلوی چشمانش می افتد و می میرد، اما اولین فکرش حسادت است. او بعداً متوجه می شود که حس عجیبی که به او وارد شده است در سراسر ژاپن در حال گسترش است. کسانی که تحت تأثیر آن قرار میگیرند یا خودکشی میکنند یا «تکامل مییابند»، اما رفقای که تکامل مییابند معمولاً برای بقیه جهان نیات سیاه دارند.