خلاصه
پس از مرگ همسر محبوبش، معلم دبیرستان کوههی اینوزوکا سعی کرد با وجود توانایی های ضعیفش در آشپزی، برای دختر پنج ساله اش تسوموگی غذا بپزد. اما پس از یک تلاش فاجعه بار، آنها شروع به تکیه بر مواد غذایی از فروشگاه های رفاه کردند. در حین تماشای گل، کوهی و تسوموگی با کوتوری آیدا، یکی از شاگردان بی دست و پا کوهی برخورد می کنند. هنگامی که او متوجه شد که Tsumugi در حال تلاش برای خوردن یک لقمه از ناهار خود است، کوتوری آنها را به رستوران مادرش دعوت می کند. در تلاش برای غذا دادن به تسوموگی با غذای خوشمزه، کوهی در نیمهشب وارد رستوران میشود - فقط کوتوری را میبیند که منتظر آنهاست و مایل است در آشپزخانه به او کمک کند. اگرچه کوتوری در آشپزی به اندازه کوهی درمانده است، اما این دو موفق می شوند یک غذای ساده درست کنند. معلوم می شود که به دلیل شغل مادرش، کوتوری مدت هاست که به تنهایی شام می خورد. به خاطر خوشبختی تسوموگی، کوهی به او و کوتوری قول میدهد که همه با هم غذا بخورند—بنابراین اولین لحظات شیرین در هنگام تقسیم وعدههای غذایی را رقم خواهند زد.