یک داستان عاشقانه هیجان انگیز زمانی شروع می شود که یک زن دوباره اولین عشق خود را ملاقات می کند. برای ران، عشق هرگز خوب نمی شود. او با رئیس متاهل خود رابطه نامشروع دارد و یک بار وقتی آنها با هم دعوا کردند، او توسط کازویا، مردی که مدتها پیش عاشق او بود، نجات می یابد. او دوست صمیمی برادر بزرگترش است، اما او سال هاست که او را ندیده است. و هنگامی که آنها دوباره ملاقات می کنند، احساسات قدیمی او ناگهان زنده می شوند. با این حال، "شایعات تاریک" زیادی پیرامون کازویا وجود دارد. سایه تاریکی هم روی زندگی ران می نشیند. دلیل ش چیه..؟!