خلاصه
جائه دانشجوی کره ای است که برای تحصیل هنر به اروپا آمده است. اوضاع بر وفق مراد او پیش نمی رود، اما او مصمم است که آن را بسازد. یک شب، دوستش ملیسا مردی مست را به آپارتمانش می آورد و از او می پرسد که آیا می تواند شب را در آنجا بماند. جائه آن را دوست ندارد، اما موافق است. آن شب او خواب می بیند که مرد مست خون او را می نوشد ... که البته معلوم شد که یک رویا نیست. جائه به طرز شگفت آوری از خون آشام مایکل نمی ترسد و شروع به کشیدن پرتره او می کند. این دو به یک معامله غیرعادی دست می زنند: اگر جائه به خون آشام اجازه دهد از او تغذیه کند، او برای او ژست می گیرد. زیبایی و انرژی ماقبل طبیعی جذاب او می تواند دقیقا همان چیزی باشد که جائه برای موفقیت در نهایت به عنوان یک نقاش به آن نیاز دارد.