خلاصه
قربانی خیانت، ارتش پادشاهی معتبر پارسه توسط دشمن سنتی خود، لوزیتانیا، شکست میخورد. پایتخت آن، اکباتانا، قربانی شعله های آتش می شود. تنها ارسلان، وارث جوان تاج و تخت، داریون، ژنرالی که وفادار ماند، و نرسوس، استراتژیست سابق نظامی که با شاگردش ایلام بازنشسته شده بود، موفق به فرار شدند. به زودی گیو، خنیاگر سرگردان، آلفرید، وارث کشور دزدان که شیفته نارسوس است، و کاهن زیبای فارنسی که از بدو تولدش وقف حفاظت از ارسلان شده است، به آنها خواهند پیوست. ارسلان که متعهد به بازپس گیری تاج و تخت خود است، باید با مهاجمان لوزیتانی و کسی که خود را تنها وارث مشروع معرفی کرده مبارزه کند: هرمس، شوالیه سکان نقره ای. بدین ترتیب مبارزه ای طولانی و دردناک برای ارسلان آغاز می شود.