خلاصه
ساکیچی، آرایشگر موی عروسک، در سراسر ادو به خاطر رفتار آرام و ملایم خود شناخته شده است. مرد پس از اعتراف به عشق خود به دوست دوران کودکی و همکارش هارو، از اینکه متوجه می شود که او احساسات او را متقابل می کند، بسیار خوشحال می شود. با این حال، وقتی ساکیچی برای بستن موهای عروسک بونراکو شبیه به زندگی معروف به ساتسوکی استخدام می شود، همه چیز شروع به خراب شدن می کند. او بعد از هر ملاقات با عروسک خسته و خستهتر میشود و با زیباتر شدن عروسک، شروع به دور شدن از هارو محبوبش میکند. تئاتر نیمه شب در شبی که میتسو با شوهرش ازدواج می کند، درد ناگهانی در قفسه سینه خود احساس می کند و به زودی متوجه واقعیت تلخ مرگ خود می شود. محاصره شده توسط دیوارهای تابوت او و روح مردگان، میتسو به این فکر می کند که او احتمالاً دیگر هرگز هانجی محبوبش را نخواهد دید. زن ها با داستان های مرگ خود به او دلداری می دهند، تا اینکه یکی از بازدیدکنندگان قبر میتسو به او یادآوری می کند که چه چیزی را پشت سر گذاشته است. او که دوباره با هانجی ملاقات می کند، از او می خواهد که هر شب بیاید و او را ببیند. او روزهایش را با یادگیری رقص توسط جیگوکو دایو ترسناک می گذراند و شب ها را با شوهرش می گذراند که حاضر نیست او را فراموش کند. خیاط زیبای خفته یوکی همیشه توانسته است ماوراء طبیعی را ببیند، از یک کاپا دوستانه گرفته تا ارواح مردگان. هنگامی که دوست پسرش، گورو، به طور مرموزی در آتش زخمی می شود، یوکی مشکوک می شود که چیزی بیش از شعله های آتش ساده وجود دارد. یوکی در ادامه کارش متوجه می شود که یک کیمونو را به خانه ای نسبتاً عجیب تحویل می دهد. در حالی که سفارش پذیرفته می شود، خانواده اصرار دارند که سال هاست به آن نیازی نشده است. همانطور که دختری که برایش در نظر گرفته شده بود دچار بیماری ناگهانی شد - و وقتی با دختر خانواده، ایای زیبا آشنا شد، با دختری آشنا شد که سه سال تمام در خواب اسیر شده بود. بی گناهی ساعتی ماتسوی خراب و خودخواه وارث یک مغازه کیمونوفروشی و زنی بیهوده و حریص است. ماتسوه که میخواهد از هر طریق ممکن از دوستش شیزو پیشی بگیرد، به چیزی کمتر از کامل بودن رضایت نمیدهد - چه در لباس، چه در لوازم جانبی یا ازدواج. در طول جشنواره عروسک های ساعت، ماتسوه از برخورد قریب الوقوع توسط کارگر مغازه کاغذفروشی کیوجی نجات می یابد، اما نمی تواند از او تشکر کند. او نسبت به نامزد جدید و طبقه پایین شیزوی سرد و بی اعتنا است، اما مخفیانه به همتای آنها حسادت می کند. در حین نمایش مهارت های عروسک ها، جایی که همه چیزی جز خوشحالی ابراز نمی کنند، او به شدت از کار استاد ساعت ساز انتقاد می کند. با این حال، وقتی عروسک تیراندازی با کمان اولین تیر خود را پرتاب می کند، ماتسوه به مکانی منتقل می شود که ممکن است همه چیزهایی را که می خواهد داشته باشد - اما همه چیز بهایی دارد. داماد گمشده وقتی ساکا میفهمد که قرار است با آشنای دوران کودکیاش، آکان، ازدواج کند، در ناامیدی کامل فرو میرود. آکان در جوانی او را با رفتار زورمندانه، خلق و خوی سرسختانه و علائق نسبتاً بی خانمان عذاب می داد. ساکائی ترجیح میدهد با یک زن محتاطتر ازدواج کند، مانند خانمی که در آثار هنری مسافرخانهای وجود دارد – و هر چه بیشتر به عکس او نگاه میکند، بیشتر آرزو میکند که به جای آن با او ازدواج کند. روز بعد، هنگامی که آکان با لباس عروس برای ازدواج با شوهرش وارد می شود، او را مجبور می کنند در آستانه خانه منتظر بماند. اما همانطور که معلوم است، داماد به طرز مرموزی ناپدید شده است. با این حال، وقتی عروسک تیراندازی با کمان اولین تیر خود را پرتاب می کند، ماتسوه به مکانی منتقل می شود که ممکن است همه چیزهایی را که می خواهد داشته باشد - اما همه چیز بهایی دارد. داماد گمشده وقتی ساکا میفهمد که قرار است با آشنای دوران کودکیاش، آکان، ازدواج کند، در ناامیدی کامل فرو میرود. آکان در جوانی او را با رفتار زورمندانه، خلق و خوی سرسختانه و علائق نسبتاً بی خانمان عذاب می داد. ساکائی ترجیح میدهد با یک زن محتاطتر ازدواج کند، مانند خانمی که در آثار هنری مسافرخانهای وجود دارد – و هر چه بیشتر به عکس او نگاه میکند، بیشتر آرزو میکند که به جای آن با او ازدواج کند. روز بعد، هنگامی که آکان با لباس عروس برای ازدواج با شوهرش وارد می شود، او را مجبور می کنند در آستانه خانه منتظر بماند. اما همانطور که معلوم است، داماد به طرز مرموزی ناپدید شده است. با این حال، وقتی عروسک تیراندازی با کمان اولین تیر خود را پرتاب می کند، ماتسوه به مکانی منتقل می شود که ممکن است همه چیزهایی را که می خواهد داشته باشد - اما همه چیز بهایی دارد. داماد گمشده وقتی ساکا میفهمد که قرار است با آشنای دوران کودکیاش، آکان، ازدواج کند، در ناامیدی کامل فرو میرود. آکان در جوانی او را با رفتار زورمندانه، خلق و خوی سرسختانه و علائق نسبتاً بی خانمان عذاب می داد. ساکائی ترجیح میدهد با یک زن محتاطتر ازدواج کند، مانند خانمی که در آثار هنری مسافرخانهای وجود دارد – و هر چه بیشتر به عکس او نگاه میکند، بیشتر آرزو میکند که به جای آن با او ازدواج کند. روز بعد، هنگامی که آکان با لباس عروس برای ازدواج با شوهرش وارد می شود، او را مجبور می کنند در آستانه خانه منتظر بماند. اما همانطور که معلوم است، داماد به طرز مرموزی ناپدید شده است. ماتسوه به جایی منتقل میشود که ممکن است همه چیزهایی را که میخواهد داشته باشد - اما همه چیز بهایی دارد. داماد گمشده وقتی ساکا میفهمد که قرار است با آشنای دوران کودکیاش، آکان، ازدواج کند، در ناامیدی کامل فرو میرود. آکان در جوانی او را با رفتار زورمندانه، خلق و خوی سرسختانه و علائق نسبتاً بی خانمان عذاب می داد. ساکائی ترجیح میدهد با یک زن محتاطتر ازدواج کند، مانند خانمی که در آثار هنری مسافرخانهای وجود دارد – و هر چه بیشتر به عکس او نگاه میکند، بیشتر آرزو میکند که به جای آن با او ازدواج کند. روز بعد، هنگامی که آکان با لباس عروس برای ازدواج با شوهرش وارد می شود، او را مجبور می کنند در آستانه خانه منتظر بماند. اما همانطور که معلوم است، داماد به طرز مرموزی ناپدید شده است. ماتسوه به جایی منتقل میشود که ممکن است همه چیزهایی را که میخواهد داشته باشد - اما همه چیز بهایی دارد. داماد گمشده وقتی ساکا میفهمد که قرار است با آشنای دوران کودکیاش، آکان، ازدواج کند، در ناامیدی کامل فرو میرود. آکان در جوانی او را با رفتار زورمندانه، خلق و خوی سرسختانه و علائق نسبتاً بی خانمان عذاب می داد. ساکائی ترجیح میدهد با یک زن محتاطتر ازدواج کند، مانند خانمی که در آثار هنری مسافرخانه است - و هر چه بیشتر به عکس او نگاه میکند، بیشتر آرزو میکند که در عوض با او ازدواج کند. روز بعد، هنگامی که آکان با لباس عروس برای ازدواج با شوهرش وارد می شود، او را مجبور می کنند در آستانه خانه منتظر بماند. اما همانطور که معلوم است، داماد به طرز مرموزی ناپدید شده است. آکانه، او در ناامیدی کامل رانده شده است. آکان در جوانی او را با رفتار زورمندانه، خلق و خوی سرسختانه و علائق نسبتاً بی خانمان عذاب می داد. ساکائی ترجیح میدهد با یک زن محتاطتر ازدواج کند، مانند خانمی که در آثار هنری مسافرخانه است - و هر چه بیشتر به عکس او نگاه میکند، بیشتر آرزو میکند که در عوض با او ازدواج کند. روز بعد، هنگامی که آکان با لباس عروس برای ازدواج با شوهرش وارد می شود، او را مجبور می کنند در آستانه خانه منتظر بماند. اما همانطور که معلوم است، داماد به طرز مرموزی ناپدید شده است. آکانه، او در ناامیدی کامل رانده شده است. آکان در جوانی او را با رفتار زورمندانه، خلق و خوی سرسختانه و علائق نسبتاً بی خانمان عذاب می داد. ساکائی ترجیح میدهد با یک زن محتاطتر ازدواج کند، مانند خانمی که در آثار هنری مسافرخانهای وجود دارد – و هر چه بیشتر به عکس او نگاه میکند، بیشتر آرزو میکند که به جای آن با او ازدواج کند. روز بعد، هنگامی که آکان با لباس عروس برای ازدواج با شوهرش وارد می شود، او را مجبور می کنند در آستانه خانه منتظر بماند. اما همانطور که معلوم است، داماد به طرز مرموزی ناپدید شده است. بیشتر آرزو می کند که در عوض با او ازدواج کند. روز بعد، هنگامی که آکان با لباس عروس برای ازدواج با شوهرش وارد می شود، او را مجبور می کنند در آستانه خانه منتظر بماند. اما همانطور که معلوم است، داماد به طرز مرموزی ناپدید شده است. بیشتر آرزو می کند که در عوض با او ازدواج کند. روز بعد، هنگامی که آکان با لباس عروس برای ازدواج با شوهرش وارد می شود، او را مجبور می کنند در آستانه خانه منتظر بماند. اما همانطور که معلوم است، داماد به طرز مرموزی ناپدید شده است.