خلاصه
کارین هانازونو یتیم پس از مرگ گربه محبوبش تنها و خالی می ماند. از آنجایی که او هیچ دوستی ندارد و در مدرسه عملکرد ضعیفی دارد، عمه بداخلاقش از اینکه باید از او مراقبت کند ناراحت است. او از صمیم قلب معتقد است که خداوند روزی به او رستگاری خواهد داد، حلقه ای را که مادرش به او داده است محکم می گیرد. کارین در جستجوی آرامش با گذراندن زمان بر سر قبر گربهاش، به طور غیرمنتظرهای با پسری به نام کازونه کوجوو ملاقات میکند که ادعا میکند به دنبال خدا میگردد. با این حال، کازونه او را ضعیف میخواند که برای راحتی به گربه مردهاش تکیه میکند. کارین که از این توهین عصبانی شده است، ناخودآگاه انرژی را به حلقه مادرش هدایت می کند. به زودی، او شروع به برتری در مدرسه می کند و همکلاسی ها برای اولین بار از او تعریف می کنند. بدون اینکه او بداند، انگشتر به او قدرت خدایی بخشیده است. مکاشفه حلقه قدرت متعالی نه تنها کازونه، بلکه چهرههای شوم دیگری را نیز به خود جلب میکند که میخواهند از کارین برای اهداف پلید استفاده کنند. کارین اکنون باید از مواهب تازه به دست آمده خود برای مبارزه با این نیروهای بدخواه استفاده کند، غافل از حقیقت پشت میراث خود و وجود افراد دیگری با توانایی های مشابه.