خلاصه
هاروتو "هارو" توما به شیوه ای پوچ می میرد، گربه سیاهی که از آسمان می افتد و سرش را به سنگفرش می کوبد. پس از خروج روحش از بدنش، فرشته ای به او نزدیک می شود که به خاطر کشته شدن او به اشتباه عذرخواهی می کند! ظاهراً این فرشته، "شیرو" شریک زندگی گربه سیاه "کورو" است که در واقع یک شیطان تغییر شکل است. این دو به دنبال جوانی هستند که قرار است به زودی بمیرد و بتوانند او را به یک "شینیگامی" تبدیل کنند. اگرچه مرگ هارو تصادفی بود تا سرنوشت، آنها تصمیم می گیرند از این موقعیت استفاده کنند و پیشنهاد خود را به او ارائه دهند. شش ماه قبل، هارو خانواده و خاطرات خود را در اثر آتش سوزی وحشتناکی که توسط یک آتش افروز به راه انداخته بود، از دست داده بود. او که نمی توانست والدین و خواهرش را به خاطر بیاورد، نمی توانست به درستی برای آنها سوگواری کند. بنابراین او زندگی خود را با احساس جدایی و احساس گناه سپری کرده بود. پس از اطلاع از تاریخچه شخصی هارو، فرشته و دیو تصمیم می گیرند معامله را شیرین کنند: اگر او به عنوان یک شینیگامی با آنها همکاری کند و روح گناهکارانی را که از بهشت فرار کرده اند جمع آوری کند، پس از اتمام همه چیز، ممکن است امکان بازگرداندن او به بهشت وجود داشته باشد. روز آتش سوزی تا بتواند خاطراتش را به دست آورد. با این انگیزه، قرارداد بین آنها بسته می شود و هارو در زندگی پس از مرگش دلیلی برای زندگی به دست می آورد که قوی تر از هر اعتقادی است که او در زمان زنده بودن داشته است. شاید بتوان او را به روز آتش سوزی برگرداند تا بتواند خاطرات خود را به دست آورد. با این انگیزه، قرارداد بین آنها بسته می شود و هارو در زندگی پس از مرگش دلیلی برای زندگی به دست می آورد که قوی تر از هر اعتقادی است که او در زمان زنده بودن داشته است. شاید بتوان او را به روز آتش سوزی برگرداند تا بتواند خاطرات خود را به دست آورد. با این انگیزه، قرارداد بین آنها بسته می شود و هارو در زندگی پس از مرگش دلیلی برای زندگی به دست می آورد که قوی تر از هر اعتقادی است که او در زمان زنده بودن داشته است.